اتفاقی نیفتاده البته؛ نوشتههای بسیار بسیار مهم من هم قرار نیست اتفاق مهمی در جهان پدید بیاورد، همان بهتر که آقای هاست محترم، بی حتی یک اطلاع ساده، برود به «معلوم نیست کجا» و عین خیالاش هم نباشد که -حالا تو بگو- یک مشت آدم بیکار معلق ماندهاند که جناب ایشان در مغز محترم، خوب و شریفشان چه میگذرد.
آقای یوپیج چند روزی است که نیست. آقای یوپیج بسیار معتبر، بسیار حرفهای و بسیار خوب بود. حالا چه شده که رفته، و حتی یک خبر نداده که «من میخواهم بروم و دیگر هم برنمیگردم و به من چه اصلا شما چه غلطی میخواهید بکنید یا نکنید». باور کنید اگر همچه چیزی هم گفته بود خوب بود. ولی نگفته.
البته احتمالهای دیگری هم هست جز آنکه آقای هاست عشقاش کشیده باشد برود و اهمیتی هم ندهد که چه کسی چه بگوید و چه فکری بکند و چه به سر اطلاعاتاش بیاید. البته ترجیح میدهم این احتمالهای بسیار مرتبط با … را کلمه نکنم.
تا وقتی آقای هاست عشقاش بکشد نامرئی باشد، من اینجا هستم. از آقای یوپیج هم ناراحت نیستم. خیلی تلخ است، شاید حتی توهینآمیز باشد، اما ناراحت نیستم چون باور دارم «اینجا ایران است» و همهی خدمات، مخصوصا خدمات اینترنتی در حالت آزمایشی یا همان Beta هستند؛ حتی اگر کنار اسمشان ننوشته باشند «آزمایشی» یا «Beta».
داستانِ هاست قبلی و اینکه چه شد رفتم سراغ یوپیج را هم نمیگویم. چه فایدهای دارد؟ اصلا اینها که نوشتم چه فایدهای دارد جز هیچ؟
20 دسامبر 2009 در 7:33 ق.ظ.
عجب !
متاسفم
یعنی : اظهار همدردی – دی
22 ژوئیه 2010 در 7:16 ب.ظ.
میخواستم بدونم ایا شما نشانی ای از این آقا دارین؟ پول ما هم در هوا است!